به بهانه بزرگداشت مقام شامخ معلم،
از استخدام معلم با بلندگو تا فلك دانش آموزان در مراسم صبحگاه
هم ماشین: كمتر كسی است كه وقتی 12 اردیبهشت ماه فرا می رسد به یاد معلمین خود و چوب استادیشان نیفتد، معلمانی كه بعضی از آنها هرچند بسیاری را تنبیه می كردند اما با این وجود بازهم قلبی مهربان داشتند.
به گزارش هم ماشین به نقل از ایسنا، «محمدابراهیم اختصاری» بازنشسته ای است كه سال های عمرش را با سروكله زدن با دانش آموزان بسیاری چه تنبل و چه زرنگ سپری كرده است. اینك بعد از چند سالی بازنشسته شدن، از دست بچه مدرسه ای های شیطون، نفس راحتی می كشد. این پیر فرهنگی گرچه 82 بهار زندگی اش را پشت سر گذاشته و بعنوان یك مدیر موفق بیشتر شناخته شده، اما هنوز هم كودك درونش، به دنبال شیرین زبانی است.
برای بازگشت به دوران معلمی اش و مرور برخی خاطرات ساعتی پای صحبت های شیرین این معلم قدیمی نشسته و شما خوانندگان و مخاطبان " را هم دعوت به خواندن این گفتگو می نماییم.
جناب اختصاری ضمن عرض سلام، از كودكی های تان برای ما بگوئید؟
سلام عرض می كنم خدمت مخاطبان گرامی تان، من متولد سال 1314 هستم، پدر و مادرم اهل طبس اند اما بنده در كاشمر متولد شدم و در روستای مغان از توابع بخش مركزی این شهرستان زندگی می كردیم، تك فرزند خانواده بودم و پدرم وابستگی بسیاری به من داشت.
این امر باعث شد تا 12سالگی به مدرسه نروم، وابستگی ایشان به من به حدی بود كه اگر یك روز از روستا به شهر می رفتم تا زمان برگشت، پدرم در پشت بام می نشست. پیش از رفتن به مدرسه، به مكتب خانه رفته و چند كتابی خوانده بودم، روزی پسرعموی پدرم كه خود از فرهنگیان و نیروهای آموزش وپرورش آن زمان بود به كاشمر آمده و پرس وجو كنان توانسته بود آدرسی از ما پیدا كند و آشنایی من با ایشان مسیر زندگی ام را تغییر داد.
او بعد از اینكه شنیده بود من به مدرسه نرفته ام با اصرار پدرم را متقاعد كرد تا من به مدرسه بروم، البته چون دوازده سال داشتم به مدرسه راهم نمی دادند اما ایشان كاری كرد با گرفتن یك امتحان ورودی مشكلات رفع گردد و آن موقع توانستم در مدرسه ضمیمه رفعت در كلاس سوم مشغول تحصیل شوم.
البته پس از مدتی اعلام گردید مدرسه ضمیمه رفعت نمی تواند پایه سوم داشته باشد و باید به خود مدرسه رفعت می رفتم به همین خاطر من مخالفت كردم و حتی حاضر شدم ترك تحصیل كنم اما با اصرار همان فامیل پدری ام مقرر شد به مدرسه رفعت بروم و پس از دادن امتحان، مجدد در سال چهارم بنشینم.
قبول شدید؟
برای قبولی در این امتحان هفت هفته در خانه نشستم و فقط خواندم با پشتكاری كه داشتم در امتحان نوبت اول شاگرد ششم، امتحان نوبت دوم شاگرد سوم و در نوبت آخر شاگرد اول كلاس شدم. در نهایت هم در سال 1328 پایه ششم را تمام كردم و وارد دبیرستان شدم.
دوران دبیرستان چگونه گذشت، باز هم قصد ترك تحصیل داشتید؟
سال 1329 در دبیرستان كندری(امام) مشغول به تحصیل بودم؛ یك روز پس از این كه زنگ تفریح به صدا در آمد و دانش آموزان وارد كلاس شدند قصد بیرون زدن از مدرسه را داشتم، معاون مدرسه مرحوم آقای حسین اسكندری مرا صدا زد و پرسید: چرا بدون اجازه از مدرسه بیرون می روی و در پاسخ ایشان؛ گفتم می خواهم ترك تحصیل كنم.
این كار شما دلیل خاصی داشت؟
تمام تلاشم این بود؛ پس از سوم دبیرستان به مشهد بروم و در دانشسرای مقدماتی جهت استخدام در آموزش وپرورش شركت كنم اما خبر رسیده بود دانشسرای مقدماتی منحل شده و من ناامیدانه قصد ترك تحصیل داشتم.
این دفعه ترك تحصیل كردید؟ یا منصرف شدید؟
نه صحبت های مرحوم اسكندری و اتفاقات خوشایندی كه بعد افتاد مرا از ترك تحصیل منصرف كرد.
امكانش هست بگوئید چه گفتند كه در شما تأثیر گذاشت؟
ایشان گفتند، دانشسرای مقدماتی بسته شده ولی دانشگاه كه هست. اگر واقعاً فكر می كنی استعداد داری به جای ترك تحصیل، درس بخوان تا در كنكور قبول شوی كه در همین خصوص حدود 20 دقیقه ای با من صحبت كردند و نصایح ایشان سبب شد، سرانجام به كلاس برگردم.
بالاخره به آرزویتان رسیدید كه دیگر خبری از ترك تحصیل نبود؟
در زمانی كه سوم دبیرستان را می خواندم، هنوز وقت امتحان دانشسرای مقدماتی و كنكور نبود. اما دولت در همین سال اعلام كرد؛ دانشسرای مقدماتی كه بسته شده با پرداخت كمك هزینه تحصیلی مجدد دایر می گردد.
این اقدام دولت و از طرفی سفارش های مرحوم اسكندری مرا بسیار امیدوار كرد. قرار شده بود ماهیانه60 تومان به كسانی كه به دانشسرای مقدماتی وارد شده بودند بابت كمك هزینه پرداخت شود. بنابراین سال بعد كه مدرك سوم دبیرستان را گرفتم جهت شركت در آزمون به مشهد رفتم و كنكور را با نمره خوبی قبول شدم و بعد از فارغ التحصیلی از دانشسرای مقدماتی در سال 1343 به استخدام آموزش وپرورش درآمدم.
با چه حقوقی استخدام شدید؟
از سالی كه می خواستم وارد دانشسرا شوم تا زمان استخدام حقوقم از 96 به 250 تومان افزایش یافت و من با همین مبلغ استخدام آموزش وپرورش شدم.
انگیزه شما از ورود به آموزش وپرورش چه بود؟
پسرعموی پدرم به نظرم، آرم موفقی می آمد الگوی من هم ایشان بود، بنابراین تصمیم گرفتم وارد آموزش وپرورش شوم. در آن زمان موقعیت افرادی كه در آموزش وپرورش شاغل بودند خیلی خوب بود البته در كل كاشمر، شاید سه نفر بیشتر دیپلم نداشتند و الباقی فرهنگیان دارای مدرك سیكل بودند.
همان زمانی كه در سال سوم دبیرستان قبول شدم، در تابستان ماشینی از جانب آموزش وپرورش در كوچه و خیابان در بلندگو فریاد می زد، قبول شدگان پایه سوم دبیرستان برای استخدام به اداره آموزش وپرورش بیایند ولی سن من زیاد بود و برای استخدام قبول نمی كردند اما تلاش كردم و قبول شدم.
از دانش آموزان زمان خودتان بگوئید؟
برخی درس خوان بودند؛ عده ای هم تنبل. بالاخره همه جور دانش آموز داشتیم، تنبیه بدنی در آن زمان مرسوم بود ولی بیشتر، تنبل ها كتك خورده ملسی داشتند.
دانش آموزان، آن زمان از معلم ها حساب هم می بردند؟ آن ها با دانش آموزان امروزی چه تفاوتی داشتند؟
بله، پیش از تفاوت دانش آموزان قدیم با امروز اول باید بگویم اولیاء آن ها با والدین امروزی فرق داشتند. پدر، فرزند را در اختیار معلم می گذاشت و فقط درس خوانی فرزند مهم بود حالا هرقدر هم می خواست فرزندش كتك بخورد اهمیت نداشت.
البته هیچ گاه هم معلمان قدیمی بی جهت دانش آموزی را كتك نمی زدند اما ولی دانش آموزان هم اگر چنین اتفاقی می افتاد شكایتی نداشتند. اما برای نسل امروزی، مهم نیست دانش آموز درس بخواند یا نه، اگر معلمی، دانش آموز را كتك بزنند، والدین سریع شكایت می كنند و معلم باید جوابگو باشد.
شما هم دانش آموزان را تنبیه بدنی می كردید؟
بله، من هم با تنبیه بدنی به حساب شاگرد تنبل ها می رسیدم، آن زمان فلك بود و دانش آموزان تنبل را فلك می كردند كه اغلب در مراسم صبحگاه از آن استفاده می شد. البته معلمان آن زمان هم اگر دانش آموزان را كتك می زدند این كار را از روی دلسوزی انجام می دادند.
از دانش آموزانتان افرادی هستند كه امروز برای خودشان كسی شده باشند؟
بله، خیلی از پزشكان كاشمری، دانش آموزم بوده اند.
در طول دوران معلمی، ارفاق هم به دانش آموزی كرده اید، شما برای كسی پارتی بازی داشتید؟
به هیچ وجه، پارتی بازی نمی كردم. چون این كار را به ضرر خود دانش آموز می دانستم، اعتقاد داشتم اگر معلمی پارتی بازی كند باید به مسئولان پاسخگو باشد، برای همین تلاش می كردم دانش آموز خودش موفق باشد و برایم شایسته سالاری بیشتر ملاك بود.
چه سفارش ای برای دانش آموزان امروزی دارید؟
درس بخوانند، سود این درس خواندن برای خود فرد است، نه پدر و مادر. اگر امروز درس نخوانند، بعداً خودشان متضرر می شوند.
اگر صحبت دیگری دارید، بفرمائید؟
ضمن قدردانی از دست اندركاران خبرگزاری ایسنا، به همكارانم هم سفارش می كنم با جان و دل در این عرصه تلاش كنند و از وجود برخی مشكلات ناامید نشده و نسبت به كار مهم تعلیم و تربیت بی تفاوت نباشند.
گزارش از «جواد افتخاری»، منطقه خراسان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب